ویراستاری فنی ساختاری نگارشی
نمونه ویراستاری متن فارسی
در این دنیای عجیب و غریب، سوسکها و انسانها نقش خود را عوض کرده بودند.
حالا سوسکها برای دزدیدن غذا به آشپزخانهها میرفتند، در حالی که انسانها سعی میکردند آنها را بیرون کنند.
روزی یک خانم سوسکی را دید که یک شیشه قند را با خود میبرد.
اما شوهرش نتوانست سوسک را بگیرد.
روز عجیب و غریب، برای حشره سبز عجیب تر هم بود.
هر زمان که به سمت دفترش حرکت می کرد، انسان ها به او حمله میکردند و سعی می کردند او را بگیرند.
بیشتر اوقات فقط با مخفی شدن در ماشینش می توانست از دست آنها فرار کند.
یک روز زنبوری در حال رانندگی با ماشین خود بود که ناگهان انسانی جلوی چراغ سبز پرید.
زنبور وحشت زده، روی ترمز زد و کنترل خودرو را از دست داد و در نتیجه تصادف بزرگی رخ داد.
در همین حین یک کفشدوزک مشغول تمیز کردن خانه خود بود.
ناگهان انسانی به داخل خانه اش پرید.
کفشدوزک خشمگین شد و نزدیک بود حمله کند، اما با دیدن چهره ترسیده انسان، تصمیم گرفت پنجره را باز کند و اجازه دهد انسان فرار کند.
اما هیچ کس نمی دانست که قرار است اتفاق خطرناکی در آسمان رخ دهد.
ناگهان یک انفجار بزرگ جهان را پر از نور و گرما کرد.
وقتی همه چیز آرام شد، باران (شاید اصل کلمه reign به معنای دوران بوده باشد نه rain) حشرات به پایان رسیده بود.
روزگار جدید انسان ها آغاز شده بود.